loading...
LoVe

ali-mankan بازدید : 64 جمعه 06 آبان 1390 نظرات (0)

و  آن زمان که عاشق می شوی

و می دانی که عشقی هست

و باور داری کسی تو را دوست دارد

در آن لحظات می فهمی دوست داشتن چقدر زیباست...........

و آن زمان که کسی در خیال تو نیست

و تو تنهای تنها در جاده های برهوت زندگی قدم می زنی

تنها خداست که به تو

آرامش خیال میدهد.....

 

ali-mankan بازدید : 45 جمعه 06 آبان 1390 نظرات (0)

آن زمانها کز نگاه خسته مرغان دريايي
وز سکوت ظلمت شبهاي تنهايي
و هنگامي که بي او جان من چون موجي از اندوه ميشد
قطره اشکي دواي درد من بود
اين زمان آن اشک هم پايان گرفته
وان دواي درد بي درمان هم
ماتمي ديگر گرفته
آسمان ميگريد امشب
ساز من مينالد امشب
او خبر دارد که ديگر اشک من ماتم گرفته
او خبر دارد که ديگر ناله ام پايان گرفته
او خبر دارد که ديگر ناله ام پايان گرفته

http://www.uploadtak.com/images/za756afa1ixd3ml3xzc.jpg

 

ali-mankan بازدید : 61 جمعه 06 آبان 1390 نظرات (0)

و  آن زمان که عاشق می شوی

و می دانی که عشقی هست

و باور داری کسی تو را دوست دارد

در آن لحظات می فهمی دوست داشتن چقدر زیباست...........

و آن زمان که کسی در خیال تو نیست

و تو تنهای تنها در جاده های برهوت زندگی قدم می زنی

تنها خداست که به تو

آرامش خیال میدهد.....

 

ali-mankan بازدید : 67 جمعه 06 آبان 1390 نظرات (0)

شبی از پشت یک تنهایی غمناک و بارانی تو را با لهجه ی گل های نیلوفر صدا کردم.... تمام شب برای با طراوت ماندن باغ قشنگ ارزوهایت دعا کردم........ پس از یک جست و جوی نقره ای در کوچه های ابی احساس تو را از بین گل هایی که در تنهاییم روئیده با حسرت جدا کردم....... و تو در پاسخ ابی ترین موج تمنای دلم گفتی......... دلم حیران و سرگردان چشمانی است رویایی و من تنها برای دیدن زیبایی ان چشم تو را در دشتی تنها و حسرت رها کردم......... همین بود اخرین حرفت... و من بعد از عبور تلخ و غمگینت حریم چشم هایم را به روی اشکی از جنس غروب ساکت و نارنجی خورشید وا کردم............. نمی دانم چرا رفتی نمی دانم چرا شاید خطا کردم..... و تو بی انکه فکر غربت چشمان من باشی نمی دانم کجا؟ تا کی؟ برای چه؟.... ولی رفتی و بعد از رفتنت باران چه معصومانه می بارید..... و بعد از رفتنت یک قلب دریایی ترک برداشت و بعد از رفتنت رسم نوازش در غمی خاکستری گم شد و گنجشگکی که هر روز از کنار پنجره با مهربانی دانه بر میداشت تمام بال هایش غرق در اندوه غربت شد.......... و بعد از رفتنت انگار کسی حس کرد من بی تو تمام هستی ام از دست خواهد رفت........ کسی حس کرد من بی تو هزاران بار در لحظه خواهم مرد....... کسی فهمید تو نام مرااز یاد خواهی برد و من با انکه می دانم تو هرگز یاد مرا با عبور خود نخواهی برد..........   هنوز اشفته ی چشمان زیبای توام برگرد...! ببین که سرنوشت انتظار من چه خواهد شد..... و بعد از این همه طوفان و وهم و پرسش و تردید کسی از پشت قاب پنجره ارام و زیبا گفت... تو هم در پاسخ این بی وفایی ها بگو در راه عشق و انتخاب ان خطا کردم...... و من در حالتی مابین اشک و حسرت و تردید...... کنار انتظاری که بدون پاسخ و سردست و من در اوج پائیزی ویرانی یک دل میان غصه ای از جنس بغض کوچک یک ابر نمی دانم چرا؟..... شاید به رسم عادت پروانگیمان باز برای شادی و خوشبختی باغ قشنگ ارزوهایت دعا کردم...........

ali-mankan بازدید : 56 جمعه 06 آبان 1390 نظرات (0)

دوستت ندارم به اندازه ی اقیانوس، . چون یه روز به آخرش میرسی . دوستت ندارم به اندازی خورشید، . چون غروب میکنه . دوستت دارم . به اندازی روت که هیچوقت کم نمیشه 

 

گاهی اوقات آرزو می کنم ای کاش تک پرنده عاشقی بودم که میان صدها هزار پرنده بتوانم به قله بلند سرزمین هستی برسم و پرواز کان نغمه سر دهم که... من شیدای تو وعاشقانه دوستت دارم 

عشق یعنی خون دل یعنی جفا عشق یعنی درد و دل یعنی صفا عشق یعنی یک شهاب و یک سراب عشق یعنی یک سلام و یک جواب عشق یعنی یک نگاه و یک نیاز عشق یعنی عالمی راز و نیاز 

 

نفرین به اون کسایی که روی دلا پا می ذارن تا که می بینن عاشقی میرن و تنهات می ذارن نفرین به آدمایی که تو سینه ها دل ندارن عاشق عاشق کشین ، رحم و مروت ندارن 

 

 

آفرینش روز و شب، زیبایی زمین و کهکشانها، درخشش ستارگان فروزان، همه حاکی از وجود پروردگار یکتاست، پس از او اطاعت می کنیم، چون او معین کرده که مرگ آغاز جاودانه هاست

 

 

ali-mankan بازدید : 53 جمعه 06 آبان 1390 نظرات (0)

 ماه من ، غصه چرا ؟!

 

آسمان را بنگر ، که هنوز، بعد صدها شب و روز

مثل آن روز نخست

گرم وآبی و پر از مهر ، به ما می خندد !

یا زمینی را که، دلش ازسردی شب های خزان

نه شکست و نه گرفت !

بلکه از عاطفه لبریز شد و

نفسی از سر امید کشید

ودر آغاز بهار ، دشتی از یاس سپید

زیر پاهامان ریخت ،

تا بگوید که هنوز، پر امنیت احساس خداست !

ماه من غصه چرا !؟! 

تو مرا داری و من

هر شب و روز ،

آرزویم ، همه خوشبختی توست !

ماه من ! دل به غم دادن و از یاس سخن ها گفتن

کارآن هایی نیست ، که خدا را دارند ...

ماه من ! غم و اندوه ، اگر هم روزی، مثل باران بارید

یا دل شیشه ای ات ، از لب پنجره عشق ، زمین خورد و شکست،

با نگاهت به خدا ، چتر شادی وا کن

وبگو با دل خود ،که خدا هست ، خدا هست !

او همانی است که در تار ترین لحظه شب، راه نورانی امید

نشانم می داد ...

او همانی است که هر لحظه دلش می خواهد ، همه زندگی ام ،

غرق شادی باشد ....

ماه من !

غصه اگر هست ! بگو تا باشد !

معنی خوشبختی ،

بودن اندوه است ...!

این همه غصه و غم ، این همه شادی و شور

چه بخواهی و چه نه ! میوه یک باغند

همه را با هم و با عشق بچین ...

ولی از یاد مبر،

پشت هرکوه بلند ، سبزه زاری است پر از یاد خدا

و در آن باز کسی می خواند ،

که خدا هست ، خدا هست

و چرا غصه ؟1 چرا !؟!

 

ali-mankan بازدید : 55 جمعه 06 آبان 1390 نظرات (0)

 

 

بزن باران بهاری کن فضا را

بزن باران و تر کن قصه ها را

بزن باران که از عهد اساطیر

کسی خواب زمین را کرده تعبیر

بشارت داده این آغاز راه است

نباریدن دلیل یک گناه است

بزن باران به سقف دل که خون است

کمی آنسوتر از مرز جنون است

بزن باران که گویی در کویرم

به زنجیر سکوت خود اسیرم

بزن باران سکوتم را به هم زن

و فردا را به کام ما رقم زن

بزن باران به شعرم تا نمیرد

در آغوش طبیعت جان بگیرد

بزن باران،بزن بر پیکر شب

بر ایمانی که می سوزد در این تب

به روی شانه های خسته ی درد

به فصل واژه های تلخ این مرد

بزن باران یقین دارم صبوری

و شاید قاصدی از فصل نوری

بزن باران،بزن عاشق ترم کن

مرا تا بی نهایت باورم کن

 

ali-mankan بازدید : 63 جمعه 06 آبان 1390 نظرات (0)

نمی دانم چرا امشب واژه هایم خیس شده اند

مثل آسمانی که امشب می بارد

و اینک باران

بر لبه پنجره احساسم می نشیند

و چشمانم را نوازش می دهد

تا شاید از لحظه های دلتنگی گذر کنم ...

 

ali-mankan بازدید : 58 جمعه 06 آبان 1390 نظرات (0)

 

وقتي كسي رو دوست داري حاضري جون فداش كني


حاضري دنيا رو بدي فقط يك بار نگاهش كني


به خاطرش داد بزني به خاطرش دروغ بگي


رو همه چيز خط بكشي حتي رو برگه زندگي


وقتي كسي تو قلبته حاضري دنيا بد باشه


فقط اوني كه عشقته عاشقي رو بلد باشه


قيده تمومه دنيا رو به خاطره اون ميزني


خيلي چيزا رو ميشكني تا دله اونو نشكني


حاضري بگذري از دوستايه امروز و قديم


اما صداشو بشنوي شب از ميون دو تا سيم


حاضري قلبه تو باشه پيشه چشايه اون گرو


فقط خدا نكرده اون يك وقت بهت نگه برو


حاضري حرفه قانون رو ساده بزاري زير پات


به حرفه اون گوش بديو به حرفه قلبه با وفات


حاضري جونت رو بدي ، يه خار تويه دستشم نره


حتي يه ذره گردو خاك مبادا تو چشاش بره

 

 

 

وقتي كسي رو دوست داري حاضري جون فداش كني


حاضري دنيا رو بدي فقط يك بار نگاهش كني...

 

تعداد صفحات : 3

اطلاعات کاربری
  • فراموشی رمز عبور؟
  • آرشیو
    آمار سایت
  • کل مطالب : 34
  • کل نظرات : 6
  • افراد آنلاین : 1
  • تعداد اعضا : 0
  • آی پی امروز : 10
  • آی پی دیروز : 18
  • بازدید امروز : 12
  • باردید دیروز : 17
  • گوگل امروز : 0
  • گوگل دیروز : 0
  • بازدید هفته : 29
  • بازدید ماه : 69
  • بازدید سال : 823
  • بازدید کلی : 2,523
  • کدهای اختصاصی